معنی شعر صورتگر ماهر - فارسی هشتم



راستی را کس نمیداندکه در فصل بهار از کجا گردد پدیدار ،این همه نقش و نگار ؟


به راستی که کسی نمیداندکه در فصل بهار *این همه نقش و نگار از کجا به وجود امده؟


عقل ها حیران شود کز خاکِ تاریکِ نَژَند چون براید این همه گل های نغزِ کامکار؟


تمام عقل ها سرگشته و متعجب میشود که چگونه از این خاک تاریک و سرد* این همه گل های زیبا و خوش رنگ به جود امده؟


چون نپرسی کاین تماثیل از کجا آمد پدید؟ چون نجویی کاین تصاویر از کجا شد آشکار؟


چرا نمیپرسی که این همه شکل و تصویر های مختلف از کجا به وجود امده اند؟*چرا جست و جو نمیکنی که این همه تصاویر از کجا امده اند ؟


برق از شوقِ که می خندد بدین سان قاه قاه؟ ابر از هجر که می گرید بدین سان زار زار؟


رعد و برق از اشتیاق چه کسی است که اینگونه با صدای بلند میخندد ؟*ابر از دوری چه کسی است که اینگونه زار زار گریه میکند؟


کیست آن صورتگر ماهر که بی تقلید غیر این همه صورت بَرَد بر صفحهء هستی به کار ؟


آن نقاش ماهر و زبردست چه کسی است که بدون تقلید از دیگران*این همه نقش و نگار در جهان به کار برده است .