۴ مطلب با موضوع «پایه هشتم :: فارسی» ثبت شده است

جواب فعالیت نگارشی صفحه ۹۱ درس هشتم نگارش هشتم

🔶 متن زیر را بخوانید و تفاوت نگاه دو شخصیت (پدر و پسر) را بنویسید.

جواب فعالیت نگارشی صفحه 91 درس هشتم نگارش هشتم

پاسخ: پدر همه چیز را با پول نگاه میکند و فکر میکند همه چیز با پول حل میشود اما از نظر پسر ثروتمندی بدتر از فقیری است چون فقیری هم ی در ها را بر روی تو باز میکند و تورا نسبت به آفریده های خداوند آگاه تر اما ثروت تو را مغرور و دنیارا بر تو کوچک میکند

درس ۸ نگارش هشتم
  • علی رضا
  • پنجشنبه ۸ ارديبهشت ۰۱

معنی شعر آزادگی فارسی هشتم



1)      شخص پیری که لباس پشمی خشنی پوشیده بود و با خود کوله باری از خار و خاشاک را می برد .


2)     آن پیرمرد در هر قدمی که برمی داشت خدا را شکر می کرد .


3)    ای خدایی که این آسمان را برافراشته ای و ای کسی که آرامش دهنده دلهای غمگین هستی.


4)     وقتی که تمام وجودم را نگاه می کنم می بینم که همه نوع بزرگواری در حق من کرده ای.


5)    خوش بختی و سعادت را در مقابل چشمان من قرار داده ای و بزرگی رامانند تاجی بر سر من نهادی .


6)     من در اندازه ای  نیستم که بتوانم شکرگزار نعمت های تو باشم .


7)    نوجوانی خودخواه و مغروری به پیرمرد نزدیک شد.


8)    جوان مغرور  وقتی شکر و سپاس پیرمرد را شنید ، به او گفت : ای پیرمرد نادان ساکت باش.


9)     تو خار کشی می کنی و لنگان راه می روی ! بخت و اقبال و بزرگی تو کجاست ؟


10)   تو عمرت رادرخارکشی تلف کرده ای و هنوز تفاوت خواری و سربلندی را نمی دانی ؟


11)      پیر گفت چه سربلندی ازاین بهتر که محتاج به نامردی چون تو نیستم .


12)   که ای فلانی به من صبحانه یا شام بده و یا نان و آبی بده که بخورم .


13) خدا را شکر می گویم که مرا ذلیل نکرد  و به شخصی بی ارزشی چون تو محتاج نساخت .


14)  خداوند با وجود فقر و نداری به من آزادی و آزادگی بخشید .

  • علی رضا
  • سه شنبه ۲۳ دی ۹۹

انشا به شیوه جان بخشی پایه هشتم

انشا به شیوه جان بخشی پایه هشتم



یکی بود یکی نبود یک مدادی بودکه دانش آموزی آن را ازمغازه ای خریده بود، او  اسمش علی بود. او مدادش را زیاد نمی تراشید. و از مدادش به دقّت مراقبت می کرد . روزی علی مدادش را در زنگ تفریح روی نیمکت گذاشت و به حیاط مدرسه رفت مداد صدای نا له ای را شنید . کمی فکرکرد و دید که نالۀ نیمکت است . پرسید دوست من چرا می ناله می کنی؟

نیمکت گفت : مرا می بینی ؟ خیلی کثیف هستم . بچّه ها با خودکار و مداد رویم را خط خطی کرده اند. من دلم نمی خواهد دیگر این جا بمانم . مداد گفت : ولی مرا  پسری از مغازه ای خریده است  و خیلی از من مراقبت می کند او مرا زیاد نمی تراشد. من هم از او خیلی خیلی راضی هستم . امّا دوست عزیز ، من می خواهم کمکت کنم . نیمکت گفت : چه کاری می خواهی انجام بدهی ؟ مداد گفت : من با پاک کن دوست هستم . من به کمک او می توانم روی تورا تمیز کنم . نیمکت خیلی خوشحال شد و گفت مداد جان ! از تو ممنونم که این همه مهربان و با محبّت هستی . مداد و نیمکت با هم دوست شدند ونشستند باهم درددل کردند . مداد گفت : تو از کجا آمده ای ؟ نیمکت گفت : من در یک باغی که آب و هوای تمیزی داشت زندگی می کردم . از آنجا خیلی خوشم می آمد .امّا تنها بودم تنهای تنها . دلم می خواست از آنجا بروم . روزی یک مردی آمد . و مرا برید . خیلی ناراحت بودم . فکر می کردم دیگر عمرم تمام شده است و او مرا خواهد سوزاند . ولی او مرا به یک کارگاهی برد ومرا به یک نیمکت تبدیل کردند .و در آنجا من دوباره متولّد شدم . بعد از آن مرا به این مدرسه آوردند . خیلی  خوشحال شدم . دیگر احساس تنهایی نمی کردم و از دیدن خود در کنار بچّه ها خوشحال بودم . ولی فکرم درست نبود . بچه ها خیلی اذیّتم می کنند . رویم را خط خطی می کنند . مداد از شنیدن این حرف ها ناراحت شد . زنگ مدرسه به صدا در آمد و بچّه ها با هیاهو وارد کلاس شدند . و مداد و نیمکت سا کت ساکت شدند و به فکر فرو رفتند.


  • علی رضا
  • سه شنبه ۲۳ دی ۹۹

هم معنی تمام واژه های فارسی هشتم

معنی لغات فارسی هشتم

هم معنی تمام واژه های فارسی هشتم

معنی لغات فارسی هشتم

فرمت PDF + لینک دانلود مستقیم قرار گرفت

نام درس : فارسی | موضوع : معنی کلمات | نویسنده : نمره برتر

منتشر شده در نمره برتر | پایه و رشته : پایه هشتم

معنی لغات فارسی هشتم : امروز هم برای هشتمی های دوست داشتنی یک جزوه بسیار عالی از درس فارسی فراهم کرده ایم. درس فارسی دارای واژه ها و شعر های بسیاری میباشد. در مطالب قبلی معنی شعر های فارسی هشتم را برایتان قرار داده بودیم.


  • علی رضا
  • شنبه ۱۴ دی ۹۸